http://www.isaar.ir/images/docs/files/000255/nf00255361-1.mp4
تولد و کودکی:
علي بسطامي، فرزند رستم و هديه، در روز اول اردیبهشتماه سال 1342 در روستاي (اما) از توابع شهرستان ملکشاهی در خانوادهای اصيل و معتقد به اسلام چشم به جهان گشود. با توجه به نقلمکان خانواده به شهر ايلام، تحصيلات ابتدايي را در دبستان 25 شهريور و راهنمايي را در مدرسه دهخدا و دورهی متوسطه را در هنرستان فني امام خميني (فعلي) سپري كرد. در اوقات فراغت به مطالعه کتابهای مذهبي ازجمله کتابهای شهيدان مطهري و بهشتي میپرداخت. به ورزش مخصوصاً تيراندازي و شكار علاقه داشت و هرگاه فرصتي داشت به كوهنوردي میرفت. او كوهنوردي و تيراندازي را از مرحوم پدرش و همچنين برادرانش به ارث برده بود.
رویارویی با انقلاب:
با آغاز انقلاب اسلامي در تظاهرات و راهپیماییها شركت فعال داشت و از پيش تازان اين عرصه بود بهطوریکه دریکی از شبها زماني كه قصد داشت يك حلقه لاستيك مشتعل را به گردن مجسمه شاه آويزان كند موردحمله نيروهاي رژيم قرار گرفت و در اثر تيراندازي از ناحيه پا مجروح و شبانه و بهطور مخفيانه مورد مداوا قرار گرفت. بعدازاین ماجرا چند شب را به خانه نرفت تا مبادا به دست مأموران ساواك گرفتار شود و همين مسئله باعث ناراحتي خانواده مخصوصاً مادرش شده بود، اما او بعد از چند روز درحالیکه از قسمت پا آسیبدیده بود و میلنگید به خانه مراجعت كرد.
بعد از انقلاب:
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي كه محاربه و جنگ گروهکهای ضدانقلاب علیه انقلاب آغازشده بود او آگاهانه وارد سنگر مبارزه با منافقين شد و با راهاندازی گشتهای شبانه و نگهبانیهای مسلحانه به مبارزه با آنها برخاست.
آغاز جنگ تحمیلی:
با آغاز جنگ تحميلي عراق علیه ايران علي بسطامي از طريق سپاه، باهدف اطاعت از فرمان امام خميني و بيرون راندن دشمن از ميهن اسلامي به جبهه رفت و در سمتهای مختلف ازجمله مسئوليت حفاظت اطلاعات، جانشيني و فرماندهي گردان، معاونت اطلاعات، عمليات و همچنين فرماندهي اطلاعات عمليات صادقانه و مخلصانه خدمت نمود و در عملیات عاشورا، والفجر 9، كربلاي 1، كربلاي 4، كربلاي 10، نصر 4، والفجر 4، والفجر 8 و دهها عمليات چريكي شركت داشت. علي بسطامي در عاشوراي ميمك به همراه همرزمان مدت 5 شبانهروز عاشقانه جنگيد و آنگاهکه در محاصره قرار گرفت و تشنگي غالب شد لحظات زيبايي را در توجه به خدا گذراند و خداوند نيز بذلتوجه نمود و با درياي رحمت خويش آنان را سيراب نمود. از علي بسطامي بعدازاین حادثه جز جسمي نحيف و قامتي استخواني چيزي نمانده بود تا جايي كه دوستانش بهسادگی قادر به شناختن او نبودند.
خصوصیات اخلاقی:
او از دلسوزان واقعي بسيجيان بود و براي تخليه پيكرهاي پاك آنان بعد از شهادت دل به دريا میزد و در يك مورد براي آوردن پيكر شهيدان در شاخ شميران مدت 12 ساعت در محاصره قرار گرفت. همراه هميشگي رزمندگان بود و خواب راحت را بر خود حرام كرده بود. در شبهای سرد، سنگر گرم خويش را ترك میکرد و همچون بسيجيان و نگهبانان راه خدا در سرما میخوابید براي اينكه درد و رنج آنها را بهتر بفهمد. در مقابل زورگوییها علي وار میایستاد و براي ياري مظلومان پیشقدم بود بهطوریکه هميشه مظلومان براي گرفتن حق خود به ايشان مراجعه میکردند. مقيد به مسائل ديني بود. اكثر اوقات روزه مستحبي میگرفت و در مراسم دعاي كميل و زيارت عاشورا شركت میکرد. در میدانهای رزم هميشه بالباسهای منظم درحالیکه فانسقه اش را محكم به کمربسته و كلاهي پلنگي به سر داشت و همچنين كلتي به كمرش بسته بود ظاهر میشد و به رزمندگان محكم بودن و منظم بودن را آموزش میداد. هميشه در مأموریتهای خطرناك ازجمله در میدانهای مين حضور فعال داشت، او تنها كسي بود كه در ارتفاع استراتژيك "گامو" که تا پایان جنگ فتح نشد عمليات كرد و به مواضع خصم نفوذ كرد و از موانع آن عبور نموده و همراه دو تيم عملياتي تا فاصله 10 متري دشمن رفته بود و حتي صحبت كردن نيروهاي دشمن را شنيده بود. علي بسطامي هميشه نقطه آرامش همراهانش در سختترین لحظههای رزم بود و اقتدار و هيبت و تجربههای او هميشه بهمثابه ستون خيمه براي رفقا و همراهانش بود.
نحوه شهادت:
وي مدت 50 ماه در جبهه حضور داشت و سرانجام در يك عمليات گشت شناسايي جهت بررسي وضعيت تحرک منافقين در منطقه مهران در داخل خاك عراق، ضمن برخورد با مين والمرا در سپیدهدم 7/3/1367 به همراه محمود پيرنيا و غلامرضایی نژاد به شهادت رسيد و همراه ديگر ايشان به نام ابراهيم محمد زاده، به درجه جانبازي نائل آمد. پيكر پاكش پس از تشييع در بخش صالحآباد شهرستان مهران به خاك سپرده شد.