برگ برگ تاریخ پر از حماسه ی مردم ایلام را که نگاه میکنی پر است از نام های ماندگاری که برای ما خاطرات تلخ و شیرینی را تداعی می کنند. اینجا ایلام است ، سرزمین آلام و دردهایی که از نای مردان مرد فریاد کشیده شده است.
ولی آیا تا کنون آنطور که باید یاد یاران و بزرگان ایلام را ماندگار کرده ایم.؟ بزرگان و زحمت کشانی که دینی سنگین بر گردن تمام ما دارند.
متاسفانه ما عادت داریم صبر کنیم تا بزرگی رخت آخرت بر تن کرده و از میان ما برود و آنگاه برای او مویه و زاری کرده و سوگواره برگزار کنیم.ولی امروز ایلام ما پر است از مردان بزرگی که زنده اند و کسی یادی از آنها نمیگیرد.
مردان و زنانی که با عزم راسخ خود امروز را با امنیت و آرامشش به ما هدیه داده اند.گنجینه هایی که نیازی به ما ندارند و در عین گمنامی با بیماری دست و پنجه نرم می کنند.ولی دریغ از یک احوالپرسی خشک و خالی.
ما زنده به آن هستیم که از بزرگانمان به یادگار برده ایم . بزرگانی که هرکدام در عرصه های مختلف یادگارانی برای ما به جای گذاشته اند.
از آغازین روزهای سال ۹۴ درد جانبازی زمان جنگ تحمیلی دوباره در جانش ریشه دوانده امانش را بریده است.۶ ماه تمام در بیمارستان گاندی تهران بستری بود و عارضه ی شدید مغزی زندگی را بر او سخت کرده و امروز روی تخت یمارستان و بستر بیماری چشم به در دوخته تا یادان و همرزمان دیروز و همکاران امروز را که انتظار آمدنشان را می کشد ببیند.
ولی گویی این چشم انتظاری جز تعداد محدودی از همکاران را به نظاره ننشسته است.
علی غیاثی اولین جانباز جنگ تحمیلی در استان ایلام و برادر شهید عبدالله غیاثی و جانبازان سرافراز اسدالله و غلامرضا غیاثی و مرحوم شیرزاد غیاثی از نویسندگان فقید ایلامی امروز نزدیک به ۹ ماه است که به علت طومور مغزی تحت درمان بوده و هر هفته باید مراحل شیمی درمانی را بگذراند.
خانواده ی غیاثی به شهادت تاریخ در ایلام همواره منشا خدمت رسانی صادقانه به مردم بوده اند. این خانواده ۳ جانباز و یک شهید تقدیم انقلاب کرده است.
علی غیاثی نزدیک به پنجاه سال به جامعه ی کارگری استان ایلام خدمت رسانی کرده و به عنوان رییس خانه کارگر استان ایلام مشغول به فعالیت بوده است.
سرپرستی روزنامه کاروکارگر و خبرگزاری کار کشور ایلنا در استان ایلام از غیاثی یک قلم به دست خبره ساخته است.مردی که قلمش هم چون فکر و بدنش در اختیار قشر کارگر و زحمتکش جامعه است.
ما همچون علی غیاثی ها در این شهر و دیار زیاد نداریم. این افراد گنج های زنده ای هستند که باید پایا و ماندگار بمانند و از وجودشان بیشترین استفاده را برد.
اگر قرار باشد که بزرگان ما فوت کرده و بعد از آن سراغشان را بگیریم نیازی به زحمت ما نیست چون آن روز اگر برسد سینه زن و گریه کن زیاد است.امروز است که ما به علی غیاثی نیاز داریم، امروز است که ما باید از این گنج های زنده استفاده برده و یادشان را ماندگار کنیم.
علی غیاثی نیازی به پول و یا ابزار دست ما ندارد ، تنها نیازی که علی غیاثی ها دارند دیدار یاران است. دیدار یاران بی وفایی که گویی وظیفه ی خود را فراموش کرده اند.
پدربزرگ من همیشه میگفت فرزندم برای بزرگ شدن باید کوچک بود و کوچکی بزرگان را به جای آورد.این وظیفه ی ما است که به خدمت بزرگان شهرمان رفته و از ایشان کسب فیض نماییم.
مسئولین و صاحبان قلم به عنوان یاران و همکاران دیروز حاج علی غیاثی وظیفه ی خود را در قبال این عزیز آنطور که باید به جای نیاورده اند.
همه صاحب نظران و نخبه ها و مسئولین شهر و استان ایلام وظیفه ی ذاتی خود را در خصوص عیادت بزرگانی چون علی غیاثی به جای نیاورده اند.وظیفه ای که انجام دادن آن برای خود ما اندوخته های ماندگار به همراه دارد، همین است که مهم بوده و این مهم را بیش از پیش واجب می دارد که یاد یاران را تا هستند ماندگار کنیم.