دوازدهم خرداد سالگرد ارتحال شهادت گونه سید آزادگان حاج «سید علی اکبر ابوترابی» و پدر بزرگوارشان آیت الله «حاج سید عباس ابوترابی» (رضوان الله تعالی علیهما).
یادآور مردی است که همه عمرش را وقف اسلام و انقلاب نمود. تلاش بی وقفه او برای اعتلای کلمه لا اله الا الله و خدمت به همنوعان از او یاد نیکی در اذهان باقی گذاشت.
اخلاق نیکو و تواضع مثال زدنی اش نسبت به دیگران او را در خاطره ها جاودانه نمود.
همت کم نظیرش در خدمت به انسانها و مخصوصاً به اسرای دربند دژخیمان مو صدامی، از او الگوی به تمام معنا برای آزادگان ساخت.
اینک بر ماست که یاد و نام او را زنده بداریم و زنده نگه داشتن نام این شخصیت بزرگ، میسر نیست الا این که به سیره و اخلاق او عمل کنیم و راهی که می رفت، همان راه را ادامه دهیم.
خدای متعالی که از اوصافش لطیف بودن است و در همه حال و همه جا لطفش شامل حال بندگانش می شود و هیچ جنبنده ای، در هیچ جای عالم هستی نیست که مشمول لطف الهی نشود و ما اسرا نیز از این قائده مستثنی نبودیم و در آن ظلمت کده غم و اندوه و ظلم و شکنجه، خدا به دادمان رسید و بنده ای از بندگان صالح خود را برای هدایت و یاری اسرا به اسارت گاهها فرستاد.
سید آزادگان در یاری و هدایت اسرا نقشی ایفا نمود که تنها نمونه اش را می توان به نقش حضرت یوسف در زندان زامیرا اشاره کرد.
وقتی در سریال حضرت یوسف؛ یوسف به زندان زامیرا رسید و به اصلاح امور زندان پرداخت، آزاده ها گفتند این که یوسف ما ابوترابی است.
ابوترابی زندان را جای عبادت و خدمت می دید وقتی در سلول انفرادی بود شب و روز نماز می خواند بقدری که مامور بعثی را به تعجب وامی دارد، سوال می کند مگر ایرانی ها مجوس نیستند، تو چرا اینقدر نماز می خوانی؟ در جوابش فرمود: اگر من مجوسم ایرانی ها نیز مجوسند به نظرت مجوس ها نماز می خوانند و یا در خلوت های خویش وقتی سر به سجده می گذاشت، ساعت ها در سجده می ماند بطوری که بغل دستی اش فکر می کرد در سجده خوابش برده است. وقتی می خواست پتو رویش بیندازد آهسته می گفت: "آقاجان بیدارم."
وقتی در جمع اسرا بود پاشنه های کفشش را ور می کشید و همیشه آماده خدمت بود. خستگی نداشت شب از روز نمی شناخت او واقعا نماد خدمت به همنوعان خود بود او یار ضعیفان و محرومان و اسیران بود و هیچ کس برایش فرق نمی کرد به همه محبت می کرد همه را دوست داشت شخص هر چقدر ضعیف تر و محروم تر نزد ابوترابی عزیز تر. او واقعا مصداق این کلام بود سیدالقوم خادمهم همه دل خوشی اش این بود که با نشستن در کنار اسیری با قدم زدن بااسیری با خندیدن با اسیری اندکی از آلام او بکاهد. او همه را دوست داشت از نظر اکرام واحترام نماز شب خوان بابی نماز پیش او فرقی نداشت آن که نماز شب می خواند اجرش باخداست وآن که نماز نمی خواند حسابش با خداست. ابوترابی که مسئول حساب و کتاب اعمال افراد نیست او چشمه کوچکی از مهر ومحبت بی کران خدا است در اسارت که باید شامل همگان شود ومی شود دست نوازش اش همه را می نوازد در آن ظلمت کده غم اندوه کیمیای محبتش همه را در بر می گیرد
بنا به تعبیر رهبر عزیز و فرزانه مان ابر فیاض خدا می بارد و در آن کویر اسارت همه را با فیض خود سیراب می کند.
و چقدر امروز جایش در بین ما خالی است تا دوباره چتر محبتش را باز کند وهمه مان را زیر چترش بگیرد و پندمان دهد و دوباره به خدمت به همنوعانمان و مخصوصاً به همبندان مان سفارش نماید و از بد اخلاقی ها بر حذرمان دارد و تاکید موکد به پیروی از رهبر بزرگوار انقلاب مانماید.
یادش گرامی باد روحش با سید شهیدان همجوار باد
انتهای پیام/
↧