در سطح جهانی، دولت آمریکا خود را داعیهدار مدافع حقوق بشر میداند و گوی سبقت را از دیگر کشورها ربوده است. پس هرکجا بحرانی پیش می آید، این دولت با تمام توان سیاسی، اقتصادی و نظامی خود حضور پررنگی پیدا می کند تا راهی برای برونرفت از بحران پیشآمده پیدا شود؛ ولی با کمی تأمل متوجه میشویم، حقیقت غیرازاین است. زیرا در طی یک قرن گذشته حقوق بشر برای آمریکاییها تبدیل به اهرم فشاری شده تا ملتها و دولتهای آزاده جهان را تحت سیطرۀ خودشان درآورند و به اهداف بلند مدت خودشان برسند.
در جهان کمتر کشوری وجود دارد که از آسیبهای فرسایشی این به اصطلاح حقوق بشر در امان مانده باشد. در این میان، همواره کشور و ملت ایران اسلامی آماج حوادث تروریستی مستقیم یا غیرمستقیم آمریکاییها بوده است. حوادثی مثل بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی، حمله شیمیایی به سردشت توسط نیروهای صدام و با استفاده از بمبهای شیمیایی تولید غرب، انفجار در دفتر نخستوزیری، دادن اطلاعات سری نظامی به دولت صدام در طول هشت سال دفاع مقدس و... .
بسیاری از کارشناسان امور سیاسی اذعان دارند، حقوق بشر آمریکایی از همان ابتدا به پوسته ای بیارزش تبدیل شده است تا دولت آمریکا (جمهوریخواه و یا دمکرات) با راه انداختن جنگ روانی و سپس نظامی در مناطق گوناگون جهان، تولیدات کارخانههای اسلحهسازی خود را گسترش دهد و در این میان، انواع تسلیحات نظامی و حتی ممنوعه را بر روی مردم بی گناه آزمایش کند که در این پروسۀ نظامی و سیاسی سود کلانی به جیب کمپانی های اسلحهسازی آمریکایی، اروپایی و چه بسا رژیم صهیونیستی سرازیر میشود.
حقوق بشر آمریکایی، یعنی تشکیل گروه های تکفیری در عراق و سوریه و کشتن صدها هزار انسان بیگناه در جایجای این دو کشور و حتی کشورهای همسایه که اثرات فرسایشی آن تا سالهای متمادی ادامه دارد. یا نه، حمله مستقیم به افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم طالبان و بمباران هوایی و سپس لشکرکشی به عراق به بهانه واهی کشف زرادخانه بمب اتمی که در عمل آنچه به دست آمده، تولد و اشاعۀ تروریسمی به نام داعش بوده است که با کشته شدن صدها هزار غیر نظامی سابقهای ننگین از خود در تاریخ بر جای گذاشت.
بی ترید باید به آنان که به حقوق بشر آمریکایی دل خوش کردهاند و آن را تنها راه نجات بشریت امروز از بحرانهای سیاسی، اقتصادی و... میدانند، گفت ارمغان این ادعای پوچ و نخنما شده، چیزی جز ویرانی کشورها و به خطر افتادن جان مردم بی دفاع نیست. در واقع هرکجا بحرانی شکل می گیرد، فیالفور حقوق بشر آمریکایی در آنجا حضور پیدا می کند. حال نه تنها، آن بحران برطرف نمیشود، بلکه آتش خانمانسوز آن شعله ورتر هم میشود. پس کمتر کسی هست، آتشافروزیهای دولت آمریکا در جنگ دو کره را به یاد نیاورد و یا تاریخ هیچگاه جنایات جنگی ارتش آمریکا را در خلال جنگ ویتنام فراموش نمیکند.
با یک تحلیل ساده میتوان دریافت، حقوق بشر آمریکایی، یعنی حمایت از دولتهای غاصب در سرزمینهای اشغالی و به خاک و خون کشیدن مردم آزادیخواه آن دیار است. نمونه بارز آن رژیم اشغال گر قدس میباشد که نه تنها با حمایت دولت آمریکا به گسترش شهرکهای صهیونیست نشین دامن می زند، بلکه به بهانههای واهی مناطق فلسطینی نشین را در نوار غزه و یا مناطق دیگر زیر بمباران شدید موشکی و راکتی خود قرار میدهد.
بههرحال تاریخ خود گواه است، این روزها دفاع از حقوق بشر، یک شعار پوچ و تهی است و همگان میدانند، کشورهای غربی و در رأس آنها دولت آمریکا برای رسیدن به مقاصد شومشان از این شعار و به عنوان یک وسیلۀ کاملاً یک سویه استفاده میکنند. بهراستی این دفاع از حقوق اولیه بشریت است، یا اشاعۀ شرارت و کشتار مردم بیدفاع برای رسیدن به مطامع و امیال؟ چنانچه مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند:
دفاع امثال آمریکا از حقوق بشر، برای ملّتها و مظلومان دنیا، گریهآور است. برای بشریت، مصیبتی بالاتر از این نیست که مفاهیم و ارزشهای انسانی، اینطور در دست و پای این سیاستبازان خبیث بیفتد.
بر همگان واضح و مبرهن است که حقوق بشر آمریکایی سرابی بیش نیست و مخصوصاً ملت مسلمان ما باید بدانند که نباید گول عوام فریبی های این خونخوار را خورد. ملت ایران هیچوقت نباید ترور ناجوانمردانۀ سردار سلیمانی به دست این کشور ظالم را فراموش کند. سردار سلیمانی برای احیای حقوق بشر به مقابله با داعش پرداخت با پیروی از راه و سبک زندگی سردار نام و یادش را همیشه زنده نگه داریم.
انتهای پیام/
↧